آدمی اقیانوس است_علی عبدالرضایی

متنی از کتاب «آنارشیست‌ها واقعی‌ترند»

اين‌ها را وقتى ببين كه بينِ ايرانى‌ها نيستند، دو تا خارجى كه مى‌بينند غش مى‌كنند، هى ضعف مى‌روند، آبرو نگذاشته‌اند براى ايران، اين انيرانى‌ها! بدجور سخت گرفته‌اند در حالى كه زندگى بسيار ساده‌ست.
بسيارانى خودشان را جر مى‌دهند كه پيچيده‌اش كنند. زندگى پيچيده نيست فقط انواع دارد؛ مثلن روياست براى آنکه مى‌داند كه بيدار است؛ بازى‌ست براى احمق جماعت؛ كمدىست براى شكم گنده‌ى پولدارى كه جز قاه‌قاهِ خنده، سوارِ لب‌هاش نمى‌شود و در نهايت روايتِ بيچارگى‌ست براى آدم بدبخت! فردا فقط شانس است، زندگى گارانتى ندارد پس گولِ اين انواع را نخور! جز عروسک پيدا نمى‌شود در چنين نظمى! آدمى اقيانوس است، هر چه در خودش غوطه بخورد محال است به خود برسد. از برخى كه خيلى مثلن فكر مى‌کنند وقتى مى‌پرسى چه مى‌كنى با پُزى مكش مرگ ما جواب مى دهند دارم دنبال خودم مى‌گردم يا هنوز خودم را پيدا نكرده‌ام! اين‌ها متفكر نيستند و از دم كسخل‌ند! هنوز نمى‌دانند زندگى نمى‌كنند تا خودى را كه پيشاپيش در كار نيست پيدا كنند بلكه زندگى مى‌كنند تا خودشان را طراحى كنند، تازه اينکه مىخواهند از خود چه بسازند مهم نيست، چه طور مى‌سازند مهم است. طرف معروف است چون مجرىِ فلان تلويزيونِ قرشمال است، به اين شهرتِ كذايى پُز هم مى‌دهد چون میليونى گوسفند زيرِ هر عكسى كه هوا مى‌كند لايک مى‌كارند. او خودش را ساخته اما زندگى را باخته چون خودش نيست؛ عروسكِ مدياست!
زندگى آسان است اما بسيار سخت! سخت است؛ چون سادگى‌اش را درک نمى‌كنند، چون همه دوست دارند براى هيچ و پوچ زحمت بكشند، هزينه‌ى بالا بدهند و اين يک جور كلاس است. خوب نگاه‌شان كن! جامعه ى يكدست! همه مثل هم‌ند! برو جلوى آينه، خوب نگاه كن! دارى براى چه خود را جر مى‌دهى مشنگ!؟

اشتراک بگذارید!