توضیحی بر مبارزات فمنیستی

ایده‌آل هر دیکتاتور درگیر کردن مردم با بدیهات و پیش‌پا افتاده‌هاست. موضوعاتی که قسمت کوچک‌تر و سطحی‌تر از اتفاقات بزرگ و ریشه‌ای هستند. و با بستن راه و جلوگیری از رسیدن به همان خرده آزادی نیز، امید جامعه را کور و آن‌ها را منفعل و بی‌انگیزه بار می‌آورد‌. و گاه آن‌قدر پروسه کار و مبارزه‌ی ان‌ها را کِش می‌دهد که انرژی و عمر نسلی برای همان خرده مسائل تلف شود و این‌گونه برای خود زمان می‌خرد. همین تکنیک را امروز در مبارزات و جریان‌های فمنیستی و حقوق زنان می‌بینیم. جریان‌هایی که یا به کل منحرف شده‌اند و یا از ابتدا با ایده جمهوری اسلامی پا گرفتند و دائمن از آن سمت خط می‌گیرند و یا حتی ناآگاهانه مسیری اشتباه را در پیش گرفتند که به شکل واضحی تقلیل خواسته‌ها در این مبارزات مشخص است. قابل درک است که هدف بسیاری از این جریان‌ها سرگرم کردن زنان و دختران مبارزی است که برای برابری حقوق خود و بدست آوردن آزادی‌هایشان، با انرژی و جدیت، خود را درگیر این اتفاقات مهم کرده‌اند. می‌گویم سرگرم کردن، چرا که هنوز ارث و دیه و حق طلاق و سرپرستی فرزند و سقط‌ جنین و پست‌های مهم سیاسی و…. برای آن‌ها دور از دسترس است اما در مقابل جریان‌های امروز با تعریف صلب از حقوق زن آن را به حضور در ورزشگاه و حجاب اختیاری خلاصه کرده و تقلیل داده‌اند. ( البته که این‌ها هم جز حقوق هر انسانی است و شکی در آن نیست) در واقع زمانی که مسئله اصلی، استثمار زن به عنوان یک برده است ، تمام کنش‌ها متمرکز روی خرده آزادی‌هاست. اما آیا این بازتاب تمام خواسته‌های زن‌ها و دختران ایرانی است؟ حتی از آن حرکت انقلابی و بی‌نظیر ویدا موحد نیز برداشتی صرفن مربوط به اعتراض به حجاب اجباری به دست داده‌اند. همه این‌ها آیا دروغ و تبلیغی نیست که مدیا‌ها آن را گسترش دادند و حالا تبدیل به باور عمومی شده؟
از منظری دیگر، بعضی کشور‌ها با یک چنین زمانی، تدارک انقلاب و قیامی را دیده‌اند و آن را به پا کرده‌اند، اما هنوز، همین خرده آزادی‌ها هم در کشور ما با تمام هزینه‌هایی که در این مدت داده شده هیچ به ثمر ننشسته. حالا باید در نظر گرفت برای یک حقوق حتی نسبتن برابر باید به اندازه‌ی چند تاریخ فمنیست جنگید؟ البته حرف از حقوق برابر هم فقط توهمی‌ست که برای بازار گرمی گفته شده است؛ چرا که با ساده ترین پرسش‌ها و برگشت به تاریخ می‌شود به توخالی بودن این موضوع هم پی برد. آیا اسلام آن‌قدر استعداد دارد که چیزی را که امروز گناه کبیره می‌نامد فردا آزاد اعلام کند؟ البته که از مذهب و ارتجاع هیچ چرخشی بعید نیست اما این موضوع نقطه‌ی حساسی برای آن‌ها است که از آن کاسبی هم برایشان به دست می‌آید. آیا برخلاف سنت و حدیث و کتاب خودش حق ارث و طلاق را مساوی قرار می‌دهد؟ مگر این رژیم ادامه‌ی همان تفکر و جنبش خمینی نیست، که در زمان انقلاب سفید شاه، حقوق برابر زن و مرد را خلاف اصول و شریعت اسلام خواند و با آن مبارزه کرد؟ مانده‌ایم که دوتایی فمنیسم و مذهب، چطور می‌خواهد این همه تضاد را هضم کند. و در انتها باید گفت آیا تمام این جریان‌سازها و لیدر‌ها، نمی‌دانند که با تمرکز بر روی براندازی می‌توانند تمام این برابری را ( نه فقط قسمت کوچکی را) در کوتاه‌ترین زمان بدست بیاورند و حتی تبدیل به قانون بکنند تا حقوق مساوی به شکل عادتی در جامعه بشود؟ پس چرا دائمن خواستار اصلاح سنتی هستند که هیچ نویی را برنمی‌تاباند؟ هر عملی را باید در برآیند آن بررسی کرد، چگونه است که با این همه سال فعالیت و مبارزه جزو عقب افتاده ترین کشور در زمینه حقوق زن هستیم؟، اما هنوز هم نباید بازنگری در تئوری‌ها ،تعاریف و نوع مبارزات و هدف بکنیم؟ جهان هم‌چنان در حال پیشرفت است و ما هنوز درگیر آزادی‌های کوچکی هستیم که برای دنیا دارد تبدیل به یک خاطره قدیمی می‌شود.

اشتراک بگذارید!