محمد و موسی، بودا و عیسی، شاید اینها همه پیشترها عشقشان را پخش میکردند، گلی بودند که بوی خوش میداد، حالا ولی بیشک پلاسیدهاند. البته این خصلت قدیم است، باید دوباره عشقی تازه پخش کرد و نفرت را کنار زد. نفرت نشان بیمار و عشق علامت سلامت است. متاسفانه این روزها این هر دو با هم عجین شدهاند و معمولن آدمهای امروزی عشقشان را با نفرت نشان میدهند.
زندگی غیر مذهبیست، پر از سیب است، پس آزادی را تبلیغ میکند. جامعه اما به شدت مذهبیست، نمیخواهد سیب را گاز بزنی، میگوید نگاهش کن تا پلاسیده شود، وقتی که از شاخه افتاد مال خودت! دین آدمی را فقط لایق مرگ میداند و دیگر هیچ! محمد و موسی ساديست بودند، مسیح و بودا مازوخیست، پس اینها هیچ فرقی با هم ندارند چون مسلمانها و مسیحیها، با اینهمه فرق، هر دو مازوخیستند! این هر دو سیب را گناه میدانند و آدم را، آدمی را اینطور تحریف کردهاند. به جرم عاشقی ما را از بهشت برین راندهاند که بر این جهنم که زندگیست برینیم! بردهسربازانی به جنگ فرستادهاند با کونِ گُهی! این را من نمیگویم، اینهمه دین فریاد میزند! دین عشق را فقط لایق یک موهوم که هرگز حاصل نشود میداند، راهی پیش پایمان گذاشته که مقصدش فقط نرسیدن است. اگر ببیند که عاشق کسی شدهای برای اینکه باز بردهات کند اول شیرت هم میکند، میگوید آفرین! تو استعداد زیباپرستی داری و زیبایی بزرگ، خداست! عشق برای دین خطرناک است چون فقط عاشق است که میتواند عصیان کند، برای همین است که قدغنِ بزرگ در ایرانِ اسلامی فقط عاشقیست. میگویند برو زنی را برای نیم ساعت هم که شد صیغه کن و این فحشا نیست چون داری با اجازهى خدا میکنی! در واقع خدا را بهانه میکنند که عشق را تخریب کنند. عشق خطرناک است چون به آدمها فردیت میدهد، مسجد که فرد نمیخواهد، در مسجد اگر فرادا بخوانی پیشنماز شاکی میشود. مسجد جماعت میخواهد؛ مردمی میخواهد مدام در رکوع و رکود!
مسجد شما را جمع میخواهد آن هم فقط در مسجد و برای خدا که در واقع همان خطیبسیاستمدارِ قدیمیست! بىشک باعث و بانیِ جداییِ آدمها فقط دین است. چرا ما از عربها دل خوشی نداریم؟ تمام دولتها دینی هستند چون اگر دین نباشد مرزها از بین میروند و دیگر کشوری در کار نخواهد بود که بر آن حکومت کنند. چرا مردم هیچ دو کشور همسایهای با هم خوب تا نمیکنند؟ فرانسویها از انگلیسیها حسابی شاکیاند چون مسیحیت این را میخواهد! دلیل دعوای هندیها و پاکستانیها فقط نزاع بین محمد و بوداست، این یکی زیرشکم را فرخنده میکرد آن یکی هم شکم را گنده!
علی عبدالرضایی