«فقر»

مفهوم دقیق فقر و اندازه‌گیری آن کار ساده‌ای نیست، اما طبق آمار و با تکیه بر علم اقتصاد توانستیم به طور تقریبی تعریفی از آن را به‌دست دهیم. فقر در میزان دسترسی افراد به منابع مورد نیاز جهت برطرف کردن نیازهایشان نهفته‌ است. قشر فقیر فقط کارتن‌خواب‌ها و خانه‌ به دوشان نیستند، بلکه باید وسعت دید را در رابطه ‌با این مسئله گسترده کرد، گاهی همین‌که توان زندگی سالم(توان مسافرت و تفریح مناسب، استفاده از تکنولوژی، تغذیه‌ی مناسب و …) نداشته باشی یعنی در گروه بزرگ فقرای اجتماع جای داری، پس می‌توان نتیجه گرفت بیش از نود درصد مردم ایران در فقر هستند.

🔸ما در برخورد با مقوله فقر، از دو مفهوم استفاده می‌کنیم:
۱)فقر مطلق: نیازهای انسان در پایین‌ترین سطح ممکن نیاز به تغذیه، پوشاک، آب و مسکن است، فقر مطلق محرومیت و ناتوانی در دستیابی به حداقل نیازهای اساسی که برای یک زندگی سالم ضروری‌اند، تعریف می‌شود. طبق آمار گزارش شده ۳۳ درصد جمعیت کشور یعنی حدود ۲۶ میلیون نفر دچار فقر مطلق هستند.

۲)فقر نسبی: در این فقر، اعضای جوامع توانایی برآوردن نیازهای اولیه خود را دارند اما نسبت به سایر افراد، توانایی تامین سایر نیازهای خود را به دلیل محدودیت مالی ندارد.
در فقر نسبی، تأکید می‌شود که افراد و خانواده هایی فقیرند که درآمد آنها در طول زمان، به طور جدی، کمتر از درآمد افراد یا خانوارهای متوسطی باشد که در همان جامعه، زندگی می کنند.
همان‌طور که ملاحظه می‌کنید فقر مطلق در بیشتر کشورهای توسعه نیافته رایج است، در حالی که فقر نسبی، غالباً به کشورهای توسعه یافته و ثروتمند مربوط می شود؛ اما نکته‌ای که قابل ذکر است این است‌ که هر دو نوع فقر با نابرابری در توزیع درآمد در ارتباط هستند.

🔸انواع فقر:
۱)فقر موردی: فقر موردی یا فردی، همانگونه که از اسمش مشخص است فقری‌ که در برخی از جوامع، تعداد اندکی از افراد را پوشش می‌دهد در حالی که سایر افراد جامعه با آن بیگانه‌اند.
۲)فقر فراگیر: فقری است که همگی افراد یک جامعه(جز عده اندکی) با آن دست و پنجه نرم می‌کنند.

🔸عده‌ای بر این باورند که فقر، وقتی وجود دارد که یک جامعه از نظر طبیعی و منابع فقیر است! اما این عقیده‌ قابل‌پذیرش نیست زیرا کشوری چون ژاپن که از مجموعه‌ای از جزایر کوهستانی تشکیل شده که خاک مناسب آن اندک و معادنش کم است و منابع نفتی نیز ندارد اما کشوری فقیر نیز محسوب نمی‌شود.
عده‌ای دیگر از نظر اقتصادی، دلیل مهم وجود فقر را دو عامل زیر معرفی می‌کنند: ۱)کمبود، ۲)مالکیت
بدین معنا که در اکثر جوامع، همه چیز به میزان وفور وجود ندارد و تقاضا بیش از عرضه است.
در نتیجه، هر آن‌چه که برای زندگی، ضروری است، ارزش اقتصادی پیدا می کند. از طرف دیگر، به محض ارزشمند شدن یک چیز، عده کمی آن را تصاحب می کنند و عده دیگر از آن محروم می شوند! به دنبال این اتفاق، کسانی که امکان دستیابی به آن کالاهای کمیاب را نداشته‌اند، نسبت به آن، احساس فقر می کنند. در جوامعی که می‌توان ایران را به عنوان مثال بارزش در این‌جا ذکر کرد، فاصله طبقاتی از عمق بیشتری برخوردار است و امکانات پیشرفت در زندگی، بین افراد جامعه، عادلانه توزیع نمی‌شود؛ در این جوامع، فقر نمود بیشتری می یابد.

🔸فقر يكي از عوامل مهم ايجاد سوء تغذيه و در عين حال يكی از عواقب آن است. به سخن ديگر، فقر سبب ايجاد سوء تغذيه و ناتواني جسمی و ذهنی می‌شود كه به نوبه خود فقر بيشتری را به دنبال خواهد داشت. در کشور ما کودکان درصد قابل توجهی از این مسئله را در برگرفته‌اند و همچنین بسیاری دیگر از افراد جامعه، از سوتغذیه نیز رنج می‌برند.

🔸فقر زمینه‌ساز بسیاری از انحرافات اجتماعی: در این قسمت، می‌توانیم به بخش کوچکی از تحلیل مورتون بپردازیم:
در تحلیل وی ، منشأ انحراف در درون فرهنگ و ساختار اجتماعی است؛ نه در شکست های انسان منحرف. از نگاه او این جامعه‌ست که از طریق شکاف و نارسایی بین اهداف مقبول خود و روش های تعین شد‌ه‌اش، باعث می‌شود فشارهای زیادی بر فقیر تحمیل شود و زمینه انحراف از قوانین اجتماعی را برای او فراهم می‌کند.
البته می‌توان به جرات گفت جرم و فساد اخلاقی، نتیجه فقر که زاییده امپریالیسم (توسعه طلبی ناشی از کاپیتالیسم) است؛ یعنی نظامی که در آن، «تملک وسایل تولید توسط گروهی خاص» و «توزیع نادرست ثروت» از ویژگی های آن است.

اشتراک بگذارید!