(بخشی از سخنرانی آقای علی عبدالرضایی در گروه تلگرامی حزب ایرانارشیست)
مدیر یعنی ایرآنارشیست؛ مدیر یعنی کسیکه بهخاطر میآورد! چهلسال را بهخاطر بیاورید، کدام زندانیِ سیاسی بوده که بودُ باشاَش، سخنرانیهای در قفساش و یا پیامهایاش نتیجهی عالی برای خودش یا مردم داشته باشد؟ نمونهی بارزش “اکبر گنجی”؛ تبلیغات اکبر گنجی را بهیاد بیاورید. چپ، راست، ایرانی، خارجی. تمامِ چپهای اسقاطی شورش را درآورده بودند. گنجی را چگوارا میدانستند زمانی که ما فریاد میزدیم که این جاکش ذوب در خامنهایست. تمامِ تودهایها، شاشزادهبازها و بلاهتچیها ما را سانسور میکردند. در این چهلسال گفتار در قفس هیچ زندانیِ سیاسیای ثمر نداد، نمونهاش اکبر گنجی که همهنوع جایزهی جهانی را به او داده و حسابی بزرگاش کردندُ این کثافت، اوجِ خیانت بود. به بسیاری از این نمونههای کثیف یافت میشود. ما فقط آزادی میخواهیم؛ زندانیِ سیاسی کارش را خارج از زندان انجام میدهد. برای زندانیِ سیاسی ما فقط مبارزه میکنیم که آزاد شود. اینها به فکر زندانیِ سیاسی نیستندُ مدام از آنها حرف میکشندُ بهرهبرداری میکنند. بعد جرماَش را بالا برده و گوشهای ولاَش میکنند تا دق کند. ما هیچ پرندهای (آزادی) را در قفس نمیخواهیم. باهوش باشید؛ جمهوری اسلامی در داخل و خارج “لکاته و رجاله” دارد. لکاتهها و رجالهها دست از سر زندانی سیاسی بردارید، ما برای زندانی سیاسی آزادیُ زندگی میخواهیم. ما سفیرِ مرگِ او نیستیم. ما از او سواستفادهی سیاسی نمیکنیم. زندانیِ سیاسی کارش را کرده و حالا که اسیرُ در قفس است نوبتِ ماستُ باید برای آزادیاش بجنگیمُ مبارزه کنیمُ جان بگذاریم.