زمان بهطور مستقل نمیتواند مسئلهای سیاسی باشد، بل این پدیدهها هستند که با زمانمندی خویش به زمان هویت ویژه میبخشند و آن را بدل به مسئله میکنند. پاول پیرسون اندیشمندی کارکردگرا در حوزهی علوم اجتماعیست که در مهمترین اثر خود، «سیاست در بستر زمان» ، نشان میدهد که هیچ سیاستگزاری درستی بی توجه به سیاست در بستر زمان ممکن نیست و تصمیمات سیاسی غلط بسته به ماهیت خویش دیر یا زود صدمات جبران ناپذیری بر جای میگذارند.
طی چندروز گذشته که در اغلب استانهای ایران شاهد سیلهای مخربی بودیم، بعضی مدام مدعی جدایی بلای طبیعی از مسئلهی سیاست بودند و با طرح اینکه رفتارزنیهای طبیعت غیر ارادیست، جمهوری اسلامی را از چنین معضلی بری میپنداشتند.
عدهای هم پیکان فلش انتقاد را صرفن سمت مدیریت بحران کج کردند و با کوتهبینی چنین مسئلهی ریشهای را به امر اتفاقی و گذرا تقلیل دادند.
ولی واقعیت این است ریشهی چنین مشکلی که امروز گریبانگیر ماست و قطعن پیامدهای آن طی سالهای متمادی ادامه خواهد داشت (مثل دفع زبالههای اتمی روسیه در ایران که حتمن طبیعت کشور در آینده از آن بیشتر صدمه خواهد دید) محصول توأمان عدم توازن فناوری و دانش در کشور و بسط پروژهی ایجاد ترسافزاییست. جمهوری اسلامی از آنجایی که ارتجاع و سرمایهداری را هردو یکجا درون خود دارد، با استفادهی بی رویه از چوب درختان از طریق ارهبرقی و تراکتور و در عین حال پشت کردن به علم جنگلداری و گیاهشناسی بزرگترین آسیب را به طبیعت وارد کرده، اینگونه راه سیل را بیش از پیش به سمت شهرها و روستاها هموار کرده است. یا سدسازیهای غیر اصولی که توازن آب را بههم زده و طبیعت را در حالتی نامتعادل قرار داده است.
از دیگر سیاستگزاریهای غلط جمهوری اسلامی که هیچ توجیه دیگری جز خدمت به کاپیتالیسم ندارد، میتوان به آسفالت کردن مسیلهای رودخانهی شهرها اشاره کرد که بارزترینش مسیل کنار دروازه قرآن شیراز بود که مدیران حکومتی وجود چنین مسیلی را ضروری ندانسته، جای آن دست به احداث پارک و ساختمان و خیابان زدند!
اما مهمترین و مشکوکترین علت سیلهای اخیر در ایران طبق روشنگری علی عبدالرضایی در حزب ایرانارشیسم، مربوط میشود به گفتهی فرید گلکار، مدیر مرکز ملی تحقیقات و مطالعات باروری ابرها، که ۴ ماه پیش با بیان اینکه «برای اجرای پروژهی بارورسازی ابرها و همکاری نیروی هوافضای سپاه هیچ مانعی نداریم» خبر از بارورسازی ابرها در ده استانی داد که اکنون اغلبشان درگیر سیل هستند. در ادامه عبدالرضایی موضوع بالا را ربط داد به گفتهای از رضا اردکانیان، وزیر نیروی ایران، که سه روز پیش امکان وقوع سیل در همان مناطقی را که گلکار از آنان نام برده بود، پیشبینی کرد! و این درحالیست که بارورسازی ابرها از طریق پاشش مواد هنوز در جهان مقرون به صرفه نیست و بالاترین ضریب موفقیت آن تنها ۱۳ درصد گزارش شده است. به راستی آیا چنین چیزی در راستای ادامهی پروژهی ترسافزایی نیست؟ چرا دقیقن ابتدای سال نو باید چنین اتفاقی در سراسر ایران روی دهد؟ دلیل هم میآورند که علت چنین مصیبتی بادهای فشردهایست که از ترکیه و بخشهایی از جنوب غربی وارد ایران شده است اما به قول علی عبدالرضایی آیا کسی نیست که ازشان بپرسد پس چرا در ترکیه و مناطقی چون بصره خبری از سیل و باران نیست؟
اقلیتی از فعالان محیط زیست را هم که دست چنین پروژههایی را رو میکنند، مثل کاووس سید امامیها یا خودکشیشان میدهند یا دستگیر و زندانی میکنند.
خلاصه اینکه ایرانارشیسم که هماره توجه به زیستبوم و اکوسوسیالیسم را سرلوحهی کار خود قرار داده است، چنین بلایای طبیعی را عمدی دانسته، علتش را مستقیم جمهوری اسلامی قاتل میداند و عاملان را به استاندار و غیره تقلیل نمیدهد. جمهوری اسلامیای که در عین وقاحت خیل عظیم کشتهشدگان را مردمی معرفی میکند که درحال فیلمبرداری از سیل بودند!
از شما وطندوستان میخواهیم تا در این سانسور همهجانبه فریاد عزیزان سیلزده باشید و به انتشار روشنگریهای علی عبدالرضایی در این باره بپردازید. باشد که امسال جای روستای آبیدک زیلایی، این رژیم قاتل در خون کثیف خود غرق شود.
با تگهای زیر ما را در توییتر همراهی کنید:
#علی_عبدالرضایی_را_بشنوید
#مردمکشی_باسیل_تصنعی
#ایرانارشیسم_پایان_خرافات
هیئت تحریریه ایرانارشیسم